بالش بادی Chronicles

بتهوون هم از میان آنها عبور میکند و فقط کلاهش را به نشانهٔ احترام، کمی با دست بالا میبَرد. در میان کتابها، آث

توسط مدیر سایت در 7 اردیبهشت 1402

بتهوون هم از میان آنها عبور میکند و فقط کلاهش را به نشانهٔ احترام، کمی با دست بالا میبَرد. در میان کتابها، آثاری علمی و ادبی وجود داشت که مسیر فکری بتهوون را نشان میداد که این امر موجب توقیف برخی از کتابها توسط پلیس شد و از حراج و فروش آن جلوگیری کردند، چرا که موضوع آنها بر ضد سلطنت، اشرافیت و دین مسیح بود. پس از درگذشت کاسپار در ۱۵ نوامبر ۱۸۱۵، بتهوون بلافاصله وارد یک درگیری حقوقی طولانی با همسرِ کاسپار، یوهانا فان بتهوون، شد که موضوع آن گرفتنِ سرپرستی کارل، فرزند کاسپار و یوهانا، پس از نه سالگی بود. میخوارگی و عدم مسئولیتپذیری پدرش باعث شد تا سرپرستی خانواده را پس از مرگ مادرش به عهده بگیرد. محبوبیت تجدیدشدهٔ بتهوون منجر به تقاضا برای احیای (بازنویسی) اپرای فیدلیو شد که سومین نسخهٔ اصلاحشدهٔ آن در اولین اجرای ماه ژوئیه همان سال، با استقبال خوبی روبرو شد. دوستان او که عمدتاً در ده سال گذشتهٔ زندگی او رابطه داشتند، در این دفترچهها مینوشتند تا بتهوون بداند که آنها چه میگویند و بتهوون نیز به صورت شفاهی یا با نوشتن در دفترچهٔ یادداشت پاسخشان را میداد. این دیدار خوشایندِ هیچکدام از دو طرف نبود. Con​te᠎nt h᠎as ᠎been created ᠎wi᠎th G​SA Con tent Generator D​emoversi᠎on!

و همچنین طرحهایی برای دو سمفونی، که سرانجام در حماسه نهم تجلی یافت. سایر آثار این دوره شامل واریاسیونهای دیابلی، دو سونات آخر برای «ویولنسل و پیانو» بود، همچنین دو اثر بزرگ با اجراکنندگان بسیار با نام: میسا سولمنیس و سمفونی نهم. در آن زمان خوانندگان را بین ارکستر و مخاطب قرار میدادند و خوانندگان سولیست نیز نزدیک رهبر میایستادند، سالها بعد واگنر در اجرای درسدن سمفونی نهم در سال ۱۸۶۴، اولین کسی بود که گروه کر و «خوانندگان سلو» را در پشت ارکستر قرار داد و از آن زمان استاندارد شد. بازگشت بتهوون به وین از هایلیگنشتاد، با تغییر در سبک موسیقی او همراه شد و این زمان بهعنوان آغاز «دورهٔ میانی» زندگی او در نظر گرفته میشود که بهنام «دورهٔ قهرمانانه» نیز شناخته شدهاست. زمستانِ بعدی نیز که مشغول کار روی سمفونی هفتم بود، دوباره بیمار شد و پزشک وی دستور داد تابستان سال ۱۸۱۲ را نیز در آبگرم تپلیتسه بگذراند.

در اوایل سال ۱۸۱۸، سلامتی بتهوون مقداری بهبود یافته بود و برادرزادهٔ وی در ژانویهٔ همان سال به او ملحق شد؛ اما شنواییاش بدتر از قبل شده بود تا جایی که مکالمه نیز برایش دشوار شد و برای این کار نیاز به استفاده از دفترچهٔ یادداشت داشت. اجرای این اثر مورد استقبال قرار گرفت و محبوب شد (که احتمالاً بهدلیل برنامهٔ سرگرمکننده و سادهای بود که برای این کنسرت به کار بست). در بهار ۱۸۱۱، وی بهشدت دچار بیماری، سردرد و تب شدید شد. در این نامه، وی به وضوح افکار خودکشی و تصمیم به متوقفکردنِ زندگی خود را بهدلیل ناشنوایی ثبت کردهاست. اجرای این اثر مجدداً توسط ادارهٔ سانسور اتریش به تأخیر افتاد و سرانجام در نوامبر ۱۸۰۵ در خانههایی که بهدلیل جنگ ائتلاف سوم و اِشغال شهر توسط فرانسه، تقریباً خالی از سکنه بودند، اجرا شد. به توصیهٔ پزشک، شش هفته را در آبگرم شهر تپلیتسه در بوهم گذراند.

بتهوون در تپلیتسه با گوته که مایل بود با او آشنا شود، ملاقات کرد. آثار دوران میانیِ بتهوون جایگاه او را بهعنوان یک استاد، تثبیت کرد. همانطور که یک سیارک، بتهوون ۱۸۱۵ نام گرفت. بین سالهای ۱۸۱۵ و ۱۸۱۷، کارایی بتهوون برای آهنگسازی دوباره کاهش یافت. در طولِ سالهای بعد، بتهوون بهطور مکرر در زندگی برادرزادهٔ خود دخالت میکرد، کاری که کارل احساس میکرد رفتاری مغرورانه است. طی ۳۵ سال زندگی در وین، حدود ۳۰ بار محل زندگیاش را تغییر داد. وی اعتقاد داشت که موسیقی بتهوون هیجان زیادی دارد و ممکن است آرامش او را که طی سالیان دراز و با رنج به دست آورده بود، برهم زند. بتهوون با همان آهنگ به راهش ادامه میدهد. این آهنگ به شدت در او تأثیر کرد ولی گوته نمیخواست که هیجانش نمایان شود و گفت: «این آهنگ هیچ تأثیری ندارد جز اینکه فقط شخص را به تعجب میاندازد» اگر چه کمی بعد گفت: «این آهنگ پرعظمت و شگفانگیز بود، گویی تمام بنای ساختمان میخواست فرو بریزد». بتهوون تعداد قابلتوجهی آهنگ برای موسیقی مجلسی نوشت.

در اینجا بیشتر به بررسی وب سایت قیمت بالش گردنی بادی.

آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن